جنگ تجاری اخیر امریکا و چین مسئله‌ای است که این روزها به آن پرداخته شده است. اما به نظر می‌رسد ریشه این جنگ، نگرانی امریکا از قدرت گرفتن چین باشد. رشد بالای اقتصادی چین همیشه یکی از نقاط مثبت برای اقتصاد این کشور و نقطه عطف اقتصاد دنیا بود ولی بررسی آمارهای اخیر نشان می‌دهد […]

جنگ تجاری اخیر امریکا و چین مسئله‌ای است که این روزها به آن پرداخته شده است. اما به نظر می‌رسد ریشه این جنگ، نگرانی امریکا از قدرت گرفتن چین باشد.

رشد بالای اقتصادی چین همیشه یکی از نقاط مثبت برای اقتصاد این کشور و نقطه عطف اقتصاد دنیا بود ولی بررسی آمارهای اخیر نشان می‌دهد این وضعیت دیگر در مورد کشور چین صادق نیست. برخی بر این باورند كه حتی جنگ تجاری اخیر امریکا با چین تلاشی است از طرف ابرقدرت اقتصادی دنیا برای ممانعت از قدرت گرفتن چین و تبدیل‌شدن این کشور به قدرتی که مقابله با آن از طرف مقامات اقتصادی امریکایی غیرممکن باشد. طبق این نظریه سیاست امریکا به کمک اقتصادش آمده است تا پیش از ظهور یک ابرقدرت اقتصادی دیگر در مقابل آن بایستد. مسئله‌ای غیرقابل اغماض و البته بسیار مهم.
نشریه اقتصادی اکونومیکا در گزارشی با اشاره به این مطلب که افت نرخ رشد اقتصادی چین در سال‌های اخیر می‌تواند مانع از رشد اقتصادی دنیا شود نوشت: در گذشته چین موتور رشد اقتصاد دنیا بود و در سال‌های رکود اقتصادی سهم زیادی در بازگرداندن رونق به اقتصاد دنیا داشت ولی با توجه به تنش‌های تجاری ایجادشده بین دو کشور چین و امریکا و افت نرخ رشد اقتصادی داخلی این کشور به نظر می‌رسد نه‌تنها نتواند در زمینه اصلاح شرایط اقتصادی دنیا کاری بکند بلکه خود عاملی برای تشدید بحران در اقتصاد دنیا باشد.
این نشریه به گزارش‌های اخیر بانک جهانی مبنی بر کاهش نرخ رشد اقتصادی دنیا در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ میلادی و حتی احتمال رکود اقتصادی در این سال‌ها اشاره کرد و نوشت: جهان در حال گذر است و نرخ رشد اقتصادی دنیا درنتیجه سیاست‌هایی که در این سال‌ها اجرا شده است، سیر نزولی به خود گرفته است. هم‌اکنون در اغلب مطالعات از احتمال رکود در اقتصاد دنیا صحبت می‌شود ولی این بار خروج از رکود به‌سرعت سال ۲۰۰۸ نخواهد بود زیرا موتوری که در سال ۲۰۰۸ اقتصاد دنیا را از بحران خارج کرده بود، از کار افتاده است. ما شاهد رکود در اقتصاد چین هستیم و این موضوعی بسیار جدی و مهم است.
نیویورک تایمز با اشاره به جایگاه چین در خارج شدن اقتصاد دنیا از رکود سال ۲۰۰۸ میلادی نوشت: تعطیلی کارخانه‌های امریکایی در چین را می‌توان نشانه‌ای از تأثیر سیاست امریکا روی اقتصاد این کشور دانست. در غرب چین تعداد زیادی از کارخانه‌های خودروسازی امریکایی که مونتاژ خودروهای تولیدشده در امریکا را بر عهده داشتند، فعال بودند ولی از ابتدای سال جاری تاکنون اغلب این کارخانه‌ها یا تعطیل‌شده‌اند یا تولید خود را تقلیل داده‌اند. در بخش شرقی این کشور هم صدها کارخانه تولید محصولات شیمیایی تعطیل شدند و در جنوب شرق این کشور تعطیلی تعداد زیادی از واحدهای صنعتی و تولیدی زمینه را برای افزایش نرخ بیکاری و اعتراضات مردم فراهم کرده است.
افت نرخ رشد اقتصادی در چین تنها در سال ۲۰۱۹ اتفاق نیفتاده است، آمارها نشان می‌دهد از سه ماه آخر سال ۲۰۱۸ میلادی تاکنون ما شاهد تنزل نرخ رشد اقتصادی این کشور هستیم و این موضوع برای کشوری که سال‌ها موتور رشد اقتصاد دنیا بود یک معضل بزرگ محسوب می‌شود.

نشانه‌های رکود در اقتصاد چین
از تابستان سال ۲۰۱۸ فروش خودرو در کشور چین تنزل پیدا کرده است، فروش گوشی‌های هوشمند کمتر شد و حتی بازار مسکن هم وارد رکود شد. اقتصاد این کشور در فصل آخر سال ۲۰۱۸ با نرخ ۶.۶ درصد رشد کرد که کمترین نرخ رشد از سال ۱۹۹۰ بوده است. این روند در سال جاری هم ادامه داشت.
تنش در روابط سیاسی و اقتصادی بین امریکا و چین هم باعث شد تا تعداد زیادی از کارخانه‌های امریکایی فعال در چین از این کشور خارج شوند و تعداد زیادی از مردم بیکارشوند. رشد بیکاری ضمن کاستن از قدرت خرید مردم در چین زمینه را برای از بین رفتن ثبات اجتماعی هم فراهم می‌کند که تبعات منفی زیادی دارد. از طرف دیگر تنش روابط تجاری امریکا و چین باعث شد تا صادرات محصولات چینی کمتر شود و سخت‌گیرانه‌تر شدن سیاست‌های سرمایه‌گذاری در چین موجب تنزل ورود سرمایه‌های خارجی به این کشور شد. کمیسیونر ارشد اتحادیه اروپا در مصاحبه‌ای با یورو نیوز گفت: سرمایه‌گذاری اروپا در چین کاهش‌یافته است زیرا با قوانین تازه‌ای که در این کشور وضع شده است، کار و تجارت با این کشور بسیار سخت‌تر شده است. در یک سال اخیر قانونی که چین وضع کرده است شامل تضمین انتقال تکنولوژی به چین در صورت سرمایه‌گذاری برای آغاز کار در این کشور است که در مواردی خلاف قوانین اروپا است. همچنین تبعیض موجود بین بازاری که شرکت‌های چینی در اختیار دارند و بازاری که شرکت‌های خارجی در دسترس دارند می‌تواند بر مشکلات بیفزاید. دولت چین از طریق پرداخت یارانه‌های زیاد به شرکت‌های چینی زمینه را برای تنزل قیمت تولیدات این کشور در بازارهای مصرف داخلی و خارجی فراهم می‌کند که این سیاست خلاف اصول تجارت آزاد است و فضای رقابتی را بر هم می‌زند.

چرا چین اهمیت دارد؟
چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا است. ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۱۹ میلادی برابر با ۱۴.۲ هزار میلیارد دلار بود و این کشور در سال قبل با نرخ ۶.۶ درصد رشد کرد ولی انتظار می‌رود متوسط نرخ رشد اقتصادی چین در سال جاری به مرز ۶.۳ درصد برسد. سرانه تولید ناخالص داخلی اسمی در این کشور آسیایی در سال ۲۰۱۸ میلادی برابر با ۹ هزار و ۶۰۰ دلار بود و سرانه تولید ناخالص داخلی بر مبنای برابری قدرت خرید بالغ بر ۱۸ هزار دلار بوده است.
اقتصاد این کشور وابسته به خدمات است ولی نکته مهم و کلیدی در این کشور شمار بالای جمعیت و نیروی کار است. چین بالغ بر ۱.۳ میلیارد نفر جمعیت دارد و بالغ بر ۷۸۸ میلیون نفر از این افراد در بازار کار حضور دارند. این یعنی بازاری بزرگ برای مصرف و بازاری بسیار وسیع برای کار.
از طرف دیگر نرخ بالای رشد اقتصادی این کشور و سرعت بالای صنعتی شدن این کشور هم از فاکتورهای بسیار بااهمیت بود که باعث شد این کشور به یکی از مهم‌ترین کشورها در عرصه بین‌المللی تبدیل شود.
سرعت بالای رشد اقتصادی این کشور و تبدیل‌شدنش به یک رقیب مهم اقتصادی برای امریکا مسئله‌ای بسیار مهم برای اقتصاد دنیا محسوب می‌شود. ابرقدرتی بزرگ در عرصه اقتصادی که این بار در قاره آسیا است. مقابله اخیر امریکا با چین در عرصه اقتصادی و تلاش امریکا برای محدود کردن سرعت رشد اقتصادی این کشور هم به‌خوبی نشان داد که رشد اقتصادی چین باعث نگرانی امریکا است.

مشکلی که به بحران دامن می‌زند
در این‌که اقتصاد چرخه‌های رکود و رونق را تجربه می‌کند و این روندی کاملاً عادی و طبیعی در عرصه اقتصادی است تردیدی وجود ندارد. ولی به نظر می‌رسد خارج شدن چین از دوره رونق در وضعیت فعلی اقتصاد دنیا می‌تواند بر شدت بحران‌های اقتصادی اضافه کند. اقتصاد امریکا بعد از تجربه یک دوره رونق ده‌ساله از انتهای سال ۲۰۱۸ میلادی نشانه‌هایی از رکود را تجربه کرده است. از طرف دیگر تصمیم سران اقتصادی مبنی بر افزایش نرخ بهره بانکی در این کشور و عادی کردن این شاخص مهم اقتصادی هم می‌تواند ترمز بزرگ‌تری برای رشد اقتصادی محسوب شود. در اروپا هم وضعیت چندان مطلوب نیست و نشانه‌هایی از بحران حتی در اقتصادهای بزرگی مانند آلمان دیده می‌شود. آمارهای رسمی کشور آلمان خبر از کاهش نرخ رشد فعالیت‌های صنعتی و تولیدی در این کشور می‌دهد که موضوعی بسیار نگران‌کننده است. در سال ۲۰۰۸ میلادی رشد سریع اقتصاد چین و توسعه اقتصادی و صنعتی در این کشور باعث شده بود تا از شدت آسیبی که اقتصاد دنیا درنتیجه بحران‌های کشورهای صنعتی متحمل شده بود کاسته شود ولی این بار چین به عامل تضعیف‌کننده اقتصاد دنیا تبدیل شده است.
بانک جهانی در گزارشی با عنوان افق تاریک اقتصاد دنیا هشدار داد تنزل نرخ رشد اقتصادی در چین روی اقتصاد کشورهایی که شریک تجاری این کشور هستند تأثیر مخرب دارد. این کشور بعد از امریکا بزرگ‌ترین واردکننده دنیا است و کالاهای مختلفی را از کشورهای متفاوت وارد می‌کند اما اصلی‌ترین صادرکننده ماشین‌آلات و تجهیزات صنعتی به چین کشور امریکا است. اگر اقتصاد چین با بحران روبه‌رو شود، بدون شک این بحران دامن اقتصاد امریکا را هم می‌گیرد.
/آِینده نگر