ایران و نظم نوین جهانی
از آنجایی که غرب آسیا به لحاظ حساسیت و اهمیت استراتژیکی، منطقه ای مهم در نظم جهانی نوظهور به شمار می رود، اهمیت کشوری مثل ایران را که در این منطقه واقع گردیده است را نمی توان نادیده گرفت. کشورهای غربی ازجمله آمریکا به اهمیت این منطقه واقفند و از این رو به دنبال توسعه و تحقق پروژه هایی مانند خاورمیانۀ جدید و خاورمیانۀ بزرگ هستند. لذا تنها راه برای دستیابی به چنین حاکمیتی، پایه ریزی و ایجاد نظامی تک قطبی است که بتواند تسلطی انحصاری بر غرب آسیا داشته باشد. در حقیقت این منطقه همچنان که در نظام جهانی قبلی و کنونی کلیدی و حساس بوده، در نظام جهانی آینده نیز به همین صورت باقی خواهد ماند. ناگفته نماند که طی دهه های اخیر، ایران به طور فعال همیشه سعی داشته است که خود را یکی از بازیگران کلیدی این منطقه در بین سایر قدرت های منطقه ای نشان بدهد.
طی بیانات اخیر رهبر انقلاب، نیز این موضوع به وضوح پیداست. ایشان در سخنرانی اخیر خود به سه نکتۀ اساسی یعنی انزوای ایالات متحدۀ آمریکا، انتقال قدرت به آسیا و گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعۀ آن اشاره کرده اند و معتقدند که رویدادهای جهانی هم با زیرسؤال رفتن دو پایۀ اساسی این نظم یعنی فکری و سیاسی در حال تغییرند.
ایران، کشوری با تاریخ و فرهنگ بسیار کهن است که از پتانسیل اقتصادی، نظامی و فرهنگی قابل توجهی برخوردار بوده و جایگاه مهمی در نظم بینالمللی دارد. تداوم و تقویت این پتانسیل ها به عوامل مختلفی مانند مدیریت صحیح توسعه سیاسی و اقتصادی در عرصه داخلی و تدوین یک سیاست خارجی پویا و چندجانبه که فرصتها و محدودیتهای کشور را درنظر بگیرد، بستگی دارد. همچنین این کشور برای پیوستن همیشگی خود به این نظم نوین جهانی باید به دنبال تحقق بخشی اقداماتی از قبیل توسعۀ سیاسی و اقتصادی، همکاری با سازمان های بین المللی، گسترش روابط با کشورهای حوزۀ خلیج فارس به ویژه عراق، گسترش روابط با هند، چین و روسیه برای ایجاد تعادل در این نظم و ایجاد یک سپر دفاعی قدرتمند در امتداد مرزهای دریایی خلیج فارس باشد.
چارچوب برنامه ریزی راه بردی برای گسترش روابط روسیه و ایران
اکنون این تنها دریای خزر است که روسیه و ایران را از هم جدا میکند. در حقیقت نزدیکی بین این دو کشور، همکاری در زمینههای اقتصادی، زیستمحیطی، سیاسی و نظامی را امکانپذیر میسازد. در عین حال، فقدان مرز زمینی مشترک، برخلاف شوروی سابق، به ازبین بردن درگیریهای ارضی بالقوه و ترس از دخالت خارجی که ایران بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۶ با آن مواجه بود، کمک نموده است. این نزدیکی ژئوپلیتیکی بین روسیه و ایران بسیار مهم است، چراکه این دو کشور، هرچند که منافع ملّی و استراتژیهای ژئوپلیتیکی متفاوتی را دنبال میکنند، ولی خود را در تقابل با غرب، به ویژه ایالات متحده و ناتو، یافتهاند. لذا هر دو کشور با رعایت اصول زیر در مورد حاکمیت بینالمللی، به دنبال اعمال نفوذ خود در عرصۀ بینالمللی هستند:
الف) نقاط قوت داخلی:
۱) نزدیکی جغرافیایی به مرز غیرمشترک زمینی؛
۲) دیدگاههای مشترک در مورد نظم بینالمللی.
ب) نقاط ضعف داخلی:
۱) گزارههای ارزشی مشابه در بازارهای بینالمللی؛ هر دو صادرکنندۀ منابع انرژی نفت و گاز هستند که آنها را در برابر نوسانات قیمت جهانی انرژی آسیبپذیر میکند و از این رو پایه و اساس ضعیفی برای همکاری های اقتصادی در این زمینه وجود دارد؛
۲) عدم اعتماد تاریخی ریشهدار ایران به روسیه؛ ایران در قرن نوزدهم از طریق معاهدۀ گلستان (۱۸۱۳) و معاهدۀ ترکمانچای (۱۸۲۸) پس از جنگهای روسیه و ایران (۱۸۰۴تا ۱۸۱۳؛ ۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸) سرزمینهایی را به امپراتوری روسیه از دست داد. در طول قرنهای نوزدهم و بیستم، روسیه نفوذ سیاسی و اقتصادی قابل توجهی بر ایران اعمال کرد. در جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵)، ایران شاهد استقرار نیروهای نظامی شوروی و بریتانیا در کشور خود بود و اگرچه طبق مفاد پیمان دوجانبه ۱۹۲۱، اتحاد جماهیر شوروی به خاطر اهداف امنیتی حق مداخله در ایران را داشت، اما این تحولات، همراه با حمایت بعدی این کشور از جنبشهای جداییطلب آذربایجان و کردستان ایران، بر برداشت تاریخی قبلی ایرانیان از روسیه سایه افکند.
۳) اختلاف نظر دو کشور در محافل سیاسی بر سر تضاد منافع روسیه و ایران؛
۴) پیوندهای اجتماعی توسعه نیافته؛
۵) درک ضعیف از فرهنگهای بوروکراتیک و تجاری یکدیگر.
ج) فرصتهای خارجی:
۱) شکلدهی مشترک به نظم جهانی جدید (سازمان همکاری شانگهای، بریکس)؛ پیوستن نهایی ایران به عنوان عضو کامل به سازمان همکاری شانگهای و همچنین عضویت آن در بریکس، گامهایی در جهت همسویی بیشتر با هدف شکلدهی یک نظم جهانی نوین تلقی میشود. ایدههای چندقطبی و حاکمیت اقتصادی که فراتر از غالب گروه های غربی گسترش یافته اند، نه تنها برای کشورهایی که در حال حاضر با غرب در تضادند، بلکه برای کسانی که به دنبال تقویت نفوذ خود در عرصۀ بینالمللی هستند، هم جذاب به شمار می روند؛ گسترش بریکس، اگرچه تاکنون نمادین بوده است، گواهی بر این هدف بینالمللی مشترک است.
۲) تلاشهای مشترک برای رسیدگی به مناقشات منطقهای (سوریه، افغانستان، ۳+۳)؛ درگیریهای جاری در منطقه، مانند سوریه، افغانستان، بین فلسطین و اسرائیل، ارمنستان و آذربایجان، تبادل دیپلماتیک بین روسیه و ایران و در برخی موارد – مانند درگیری سوریه – هماهنگی نظامی را ضروری میسازد.
۳) پیگیری مشترک اقدامات مؤثر برای توسعه با وجود فشار به خاطر تحریمهای بیشتر؛
۴) به حداکثر رساندن پتانسیل لجستیکی ایران برای روسیه جهت سازگاری با زنجیرههای ارزش و مسیرهای تجاری در حال تغییر.
د) تهدیدات:
وابستگی روابط روسیه و ایران به نفوذ اشخاص ثالث. روسیه باید نگرانیهای سایر بازیگران منطقهای مانند اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC)، ترکیه یا حتی اسرائیل را – علیرغم کاهش اخیر روابط بین کشورش با اسرائیل – در نظر بگیرد؛ این موضوع تا حدّی به سیاست چندوجهی روسیه در منطقه و بعد به دلیل نقش این کشورها در تجارت پایدار روسیه که از فوریه ۲۰۲۲ به طور قابل توجهی افزایش یافته است، برمی گردد. آنکارا مرکز صادرات فناوری به روسیه است. در کنار ترکیه، برخی کشورهای عربی منطقه به خانه روس هایی تبدیل شدهاند که در سالهای اخیر این کشور را ترک نمودهاند؛ هیچ کدام از این کشورها پس از درگیری اوکراین، تحریمهای خود را علیه روسیه اعمال نکردند.
همکاری های اقتصادی بین دو کشور
ایران و روسیه از نظر توسعه اقتصادی از آزادی بیشتری برای توسعه همکاریهای دوجانبه تحت تحریمها برخوردارند، چراکه درغیر این صورت اولویتهای آنها دوباره از هم جدا میشود. آنها با حفظ این نگرش جدید نسبت به یکدیگر، باید به دنبال راههایی برای بهرهمندی از همکاریهای اقتصادی بین خود باشند. لغو تعرفهها طبق توافق بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا گامی عملی و بزرگ در راستای این هدف محسوب می شود. از دیگر گامها نیز می توان تصمیم برای اتصال سیستمهای راهآهن دو کشور از طریق آذربایجان را برشمرد؛ در این راستا، روسیه در حال سرمایهگذاری ۱.۳ میلیارد یورو جهت تکمیل ساخت راهآهن ۱۶۲ کیلومتری رشت-آستارا قبل از سال ۲۰۲۸ است (شکل ۱). جدول ۱ منافع اقتصادی همسو و غیرهمسوی روسیه و ایران را نشان می دهد.
جمع بندی
در مجموع فشار فزاینده تحریمها، روسیه را به بررسی قابلیتهای تبادل فناوری با ایران ترغیب نموده است. به عنوان مثال، گزارشهایی در مورد پروژههای مشترک با هدف تولید تجهیزات پزشکی وجود دارند. اما انتظار پیشرفت سریع در این مسیر دشوار است، چراکه این امر مستلزم شناخت بیشتر کارآفرینان ایرانی و روسی از همدیگر است. در حالت کلّی، روسیه و ایران ترجیح میدهند تجارت دوجانبه و بینالمللی خود را بدون دلار انجام بدهند. با وجود این واقعیت که ۶۰ درصد تجارت دوجانبه آنها با ارزهای ملّی انجام می گیرد، به دلیل عدم تعادل تجاری سه به یک که ایران مجبور است تا روبل را برای ارز خارجی، به عنوان مثال یورو، خریداری کند، نمیتوان این تجارت دوجانبه را ابزاری امیدوارکننده برای ایران به شمار آورد. با توجه به عدم وجود جایگزینهای مؤثر برای دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره، برای کشورهای خاورمیانه دشوار است که این مسئله را به صورت دوجانبه حل کنند.
در نهایت، با وجود این واقعیت که روسیه پس از موج دیگری از تحریمهای غربی، سهم ایران را در خرید نفت چین از آن خود کرد و پس از آن تهران مجبور شد تا نفت خود را با تخفیف بیشتری به پکن بفروشد، به سختی میتوان این دو کشور را رقبای برابر با هم دانست. ظرفیت تولید روسیه سه برابر ایران است، بنابراین ایران نمیتواند تأثیر زیادی بر این بازار داشته باشد. علاوه بر این، هردو کشور به تثبیت قیمت نفت از طریق اوپک پلاس و تبادل فناوریهای مرتبط علاقهمند هستند. روسیه از اکتبر سال ۲۰۲۱ تا فوریه سال ۲۰۲۳، به یکی از سرمایهگذاران برتر بینالمللی اقتصاد ایران تبدیل شد و ۲.۷ میلیارد دلار در پروژههای نفتی این کشور سرمایهگذاری کرد. در مجموع، می توان گفت که روسیه و ایران جایگاه مشابهی را در بازارهای بینالمللی و ساختار اقتصادی دارند که نه رقابت شدیدی ایجاد میکند و نه منافع مشترک زیادی، ولی برای ظهور منافع مشترک، باید کارهای بیشتری هم از نظر زیرساختهای لجستیکی و مالی و هم از نظر افزایش آگاهی در بین جوامع تجاری انجام بگیرند.
منابع:
Adlan Margoev. “LONG TIME NO STRATEGIC PARTNERSHIP: SOURCES OF (IN)COHERENCE BETWEEN RUSSIA AND IRAN.” Горячая тема № ۲ (۲۳), ۲۰۲۵
Сейедмохаммад, Сейеди Асл, and ЗабардастАламдари Шалале. “Новая динамика и перспективы в отношениях между Ираном и Россией: навигация в новом мировом порядке.” Вестник международных организаций: образование, наука, новая экономика ۲۰٫۱ (۲۰۲۵): ۵٫

- نویسنده : زهرا پزشکی
Monday, 20 October , 2025