سیدمحمد بحرینیان، پژوهشگر حوزه توسعه و صنعتگر، در چهارمین نشست استراتژی توسعه صنعتی، علل توسعه‌نیافتگی ایران را نبود سازمان‌دهی، نهادهای کژکارکرد، بی‌برنامگی و عدم آینده‌نگری عنوان کرد. او با مرور تاریخ توسعه صنعتی، مقایسه‌ای تلخ از منابع و دستاوردهای ایران و چین ارائه داد و تأکید کرد که توسعه تنها با توجه به راهبردهای علمی و کارآمد محقق خواهد شد.

به گزارش اقتصادآسیا به نقل از توس اکو، سیدمحمد بحرینیان، در ادامه با نقل‌قول گزاره‌های مختلف از اشخاص و کتاب‌های گوناگونی به طور تلویحی به شباهت ایران و چین مبنی بر این که هر دو به نوعی منابع مالی و سرمایه در اختیار داشتند، اشاره کرد و گفت: در کتاب «چگونگی شکل‌گیری یک ابرقدرت اقتصادی» تصریح شده است: علت فقر چین سرمایه نبود، بلکه نبود سازماندهی بود؛ این را مایو می‌دانست. ما بلد نیستیم سازماندهی کنیم.»
در این نشست،‌ بحرینیان توسعه صنعتی در ایران را «صنعتی شدن نارس» خواند و به دلایل آن اشاره کرد: علل توسعه‌نیافتگی صنعتی در ایران، درماندگی نظری به قول‌هانا آرنت، فقر اندیشه کاربردی، نداشتن راهبرد و بی‌برنامگی و نابلدی، نهادهای کژ کارکرد در ایران، مسوولیت‌گریزی فزاینده دولت‌ها، واژه‌پردازی‌های فریبنده و بی‌محتوا، ناتوانی از آینده‌نگری، عدم اهلیت حرفه‌ای برخی تصمیم‌گیران اقتصادی و عدم توجه به تخصص‌هاست.
بحرینیان بعدازآن به تفسیر المیزان از سوره اسری، آیه ۳۶ اشاره کرد: «در هر اعتقاد یا عملی که تحصیل علم ممکن است، پیروی از غیرعلم حرام است و در اعتقاد و عملی که نمی‌شود به آن علم پیدا کرد، زمانی اقدام و ارتکاب جایز است که دلیل علمی آن را تجویز نماید.» باید این آیه را در دستور کار قرار داد.
پژوهشگر حوزه توسعه در ادامه به کتاب «خاطرات شفاهی»، علینقی عالیخانی اشاره کرد که در خاطراتش گفته: ما معتقد بودیم باید ریشه صنعت را در ایران تقویت و روحیه صنعتی در مردم ایجاد کنیم. گمان نبرید که ما از روز اول همه‌چیز را می‌دانستیم. ما تنها کاری که کردیم، معتقد بودیم به هر قیمتی که شده می‌بایست این کشور را به جلو ببریم و ریشه صنعت را در ایران تقویت کنیم. در آن زمان مطلقا نمی‌دانستیم؛ خودمان هم کار یاد گرفتیم. بعضی افکاری که داشتیم در عمل متوجه شدیم که اینها درست نیست. آن چیزهایی که درست بود را هم همیشه نمی‌توانستیم اجرا کنیم، به‌خاطر اینکه شما به‌هرحال با یک جامعه، با منافع متضاد افراد روبه‌رو هستید، با عقاید مسوولان دولتی و تصمیم‌گیران مواجه می‌شوید و می‌بایست در درون همه این عامل‌های گوناگون بتوانید بهترین نتیجه را بگیرید. این کاری بود که ما توانستیم بکنیم.

آمریکا مخالف توسعه ایران بود
این پژوهشگر حوزه توسعه و صنعتگر در ادامه این نشست به «خاطرات شفاهی» عبدالمجید مجیدی هم اشاره کرد: حتی این تعریف ابتدایی- یعنی مشخص‌کردن یک طرح و تعریف طرح را نمی‌دانستیم. اینکه استراتژی توسعه اقتصادی چه باشد؟ اینها را شاید ده سال بعد توانستیم مطرحش کنیم. آنجا بود که تازه این بحث پیش آمد که طرح یعنی چه؟ اصلا طرح را چه جوری می‌شود تعبیر کرد. در داخل طرح چه هزینه‌هایی می‌شود قبول کرد یا قبول نکرد؟ چه هدفی باید داشته باشد. هدف‌های ملی چه باشد؟ استراتژی توسعه اقتصادی چه باشد؟ اینها را شاید ۱۰سال بعد توانستیم مطرحش کنیم. چون مساله توسعه اقتصادی یک کار فنی نیست، جزو سیاست کلی مملکت است، جزو هدف‌های بلندمدت مملکتی است که باید به این استراتژی‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی جهت بدهد.
در ادامه این نشست به کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» نویسنده دارون عجم اوغلو، جیمزالن رابینسون اشاره شد: حکومت‌های استبدادی برای ممانعت از گسترش صنعتی‌شدن تلاش می‌کنند. انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم و پس‌ از آن نقطه‌عطفی دگرگون‌کننده برای تمامی جهان به وجود آورد: آن جوامعی که به شهروندان خود اجازه دادند و در آنها انگیزه ایجاد کردند تا به سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نو بپردازند، توانستند به‌سرعت رشد کنند. ولی در گوشه و کنار جهان ملل بسیاری از این امر بازماندند یا صریحا از آن سر باز زدند. آنهایی که تحت نهادهای سیاسی و اقتصادی استثماری قرار داشتند، فاقد چنین انگیزه‌هایی بودند.
در ادامه این نشست بحرینیان به خاطرات محمد یگانه اشاره کرد: در آن موقع معلوم بود این کشورهایی که با ما روابط سنتی دارند، این آمادگی را ندارند که به صنعتی شدن ایران کمک کنند. ایران دست کمک خواستن دراز کرد، آمریکایی‌ها مخالفت کردند و بانک جهانی مخالفت کرد برای ایجاد چنین صنعتی در ایران. بعدا در سال‌۱۹۶۴ مرا از سازمان ملل خواستند، آمدم ایران و مسوول برنامه‌های صنعتی و سیاست‌های صنعتی ایران شدم. در آن موقع هم معلوم بود این کشورهایی که با ما روابط سنتی دارند این آمادگی را ندارند، بنابراین از راه‌های دیگری سعی کردم این تکنولوژی‌های جدید، یا همکاری‌های جدید را جلب کنم.
در بخش دیگر نشست، بحرینیان به گفته‌های مقام معظم رهبری اشاره کرد که گفته بودند: یک ملت تنها با تسلیحات قوی نمی‌شود، بلکه اقتصاد، فرهنگ، علم و دانش لازم است. قوی شدن یک ملت فقط به این نیست که تسلیحات جنگی پیشرفته‌ای داشته باشند؛ البته تسلیحات هم لازم است اما فقط با تسلیحات ملتی قوی نمی‌شود. من وقتی نگاه می‌کنم، سه عنصر را پیدا می‌کنم که دو عنصر از آنها همین دونقطه‌ای است که در پیام عرض کرده‌ام؛ این سه عنصر اگر موردتوجه قرار گرفتند، یک ملت قوی می‌شود: یکی اقتصاد، یکی فرهنگ و سومی علم و دانش.
در بخش دیگر نشست به کتاب «برنامه‌ریزی توسعه» سرآرتور لوییس اشاره شد: در برنامه‌ریزی رشد اقتصاد، به دست آوردن توازن صحیح کالا و خدمات حائز اهمیت است زیرا اگر بخش خدمات بسیار بزرگ باشد، تقاضا برای کالاها از عرضه آن تجاوز کرده، منجر به تورم و کسری موازنه پرداخت‌ها خواهد شد. این امر با پیش‌بینی جداگانه در مورد تقاضای کالاها و عرضه آن کنترل می‌شود.
در این نشست بحرینیان تصریح کرد: لرد کرزن، نایب‌السلطنه بریتانیا در هندوستان، اهمیت ایران را چنین توصیف می‌کرد: یکی از مهره‌های صفحه شطرنجی که بازی سلطه بر دنیا روی آن صورت می‌گیرد.

توسعه صنعتی

مشکل تاریخی ایران چه بود؟
بحرینیان ادامه داد: ما در بستر تاریخ چه بودیم و چه شدیم؟ به قول علیخانی و فرمانفرماییان ما «ندانسته»‌های خود را نمی‌دانستیم. باید تاریخ را خواند. دانشمندان ایرانی را در قبل و بعد از تاریخ اسلام باید شناخت. بدون خواندن تاریخ نمی‌توان دلایل توسعه‌نیافتگی را فهمید. اگر ما این مسائل تاریخی را متوجه نشویم، نمی‌توانیم بر این ضعف‌ها غلبه کنیم و راه‌حل‌های مناسب پیدا کنیم. ما در دوره صفویه به بعد با یک عقب‌افتادگی‌ای روبه‌رو شدیم. در این بازه زمانی در اروپا وضعیت به‌گونه‌ای دیگر بود. مثلا ۱۵۰‌سال بعد از ساخت ساعت در سوئیس، در ایران تعمیر آن را بلد نبودند. با فهم تاریخ مفهوم عقب‌افتادگی خود را تا حدی می‌توانیم روشن و تدقیق کنیم.
وی تصریح کرد: ما منابع کم نداشتیم. منابع ارزی و ریالی برای ایران فراهم بوده است. ارز حاصل از صادرات نفت، گاز، پتروشیمی و کالای غیرنفتی و خدمات به قیمت جاری و قیمت ثابت با نرخ اوپک در سال‌۲۰۲۰، طی سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۹۹ به‌طور منابع مستقیم ارزی ۲۶۲/۲‌میلیارددلار بود و براساس نرخ اپک ۲۶۸/۳‌و منابع غیرمسقیم دلار از ۱۳۵۲ الی ۱۳۹۷ حدود ۱۸۵۰‌میلیارد دلار بوده است؛ این نرخ به قیمت ثابت با نرخ تعدیل اوپک ۰۸۵/۲ بوده است. ۲۲۰‌میلیون شغل در چین با ۳۲۰‌میلیارد دلار ایجاد شده است. ایران در همان بازه زمانی ۲۹۸‌میلیارد دلار منابع در اختیار داشته ولی ۵۷۰۰‌هزار شغل ایجاد کرده است. نتیجه این قیاس شرم‌آور است. نتیجه این‌همه منابع و ادعای عدالت اجتماعی چیست؟
این پژوهشگر ادامه داد: به ‌گفته مرحوم عادل‌آذر در سال‌۱۳۸۹ حدود ۱۰‌میلیون فقیر داشتیم. در سال‌۱۳۹۵ حدود ۱۳‌میلیون و ۳۲۶‌هزار ۷۳۰‌نفر و در سال۱۴۰۰ حدود ۲۵‌میلیون و ۶۰۰‌هزار نفر بوده است.

مشکل کمبود منابع مالی نبود
در ادامه این نشست به‌ گفته مشاوران دانشگاه‌هاروارد که از سال ۱۳۳۷ الی ۱۳۴۲ برای کمک به تدوین برنامه سوم عمرانی کشور در ایران حضور داشتند، پرداخته شد. مشکل ایران برخلاف بسیاری از کشورها، کمبود منابع مالی نبود. مشکل ایران تنظیم سیاست‌های تفصیلی بود. تدارک منابع مالی دولتی برای سرمایه‌گذاری خصوصی، شالوده «برنامه برای صنعت» بود. همه دردسرها حول تنظیم سیاست‌های تفصیلی و تمهیدات اجرایی لازم برای جان دادن به سیاست اصلی صنعتی متمرکز شده بود. برای این دردسرها نهاد عمومی جدیدی پیشنهاد نشد.
سی ون هم در کتاب «چگونگی شکل‌گیری یک ابرقدرت اقتصادی» گفته است: علت فقر چین سرمایه نبود، بلکه نبود سازماندهی بود؛ این را مایو می‌دانست. ما بلد نیستیم
سازماندهی کنیم.»
او ادامه داد: مسعود نیلی در کتاب «اقتصاد ایران و معمای توسعه‌نیافتگی» هم به عدم مشکل انباشت سرمایه در کشورهای نفت‌خیز اشاره می‌کند. کشورهای آسیای جنوب شرقی، به‌جای آنکه به یک الگوی متمرکز توزیع درآمد برای تحقق انباشت سرمایه تکیه کنند، سرمایه‌گذاری خارجی را به‌عنوان مکمل پس‌انداز داخلی تشویق کرده و درنتیجه توانسته‌اند ضمن نیل به رشد بالا و مستمر، الگویی متعادل از توزیع درآمد داشته باشند.
بحرینیان در ادامه گفت: نتیجه ۶۳‌سال تلاش و صرف منابع عظیم در اقتصاد ایران، در بخش‌های مختلف چیست؟ سهم ارزش‌افزوده بخش‌های اقتصادی ایران به قیمت جاری سال‌های ۱۴۰۱-۱۳۳۸ در حوزه کشاورزی ۳/۱۲، گروه نفت ۰/۱۷، گروه خدمات ۳/۴۹، صنعت ۳/۱۳ و ساختمان ۱/۷درصد است. این یعنی با عدم تعادل در اقتصاد مواجه هستیم. البته برخی می‌گویند مزیت نسبی ما خدمات است. از ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۲، کل خدمات به‌طور متوسط ۲۰‌درصد و کالایی حدود ۸۳‌درصد رشد یافته است اما شانس ما کجاست؟ باید به توازن به‌عنوان یک اصل توجه کنیم.

گردشگری پیشران اقتصاد نیست!
بحرینیان، تحلیل‌گر حوزه توسعه تصریح کرد: برخی گردشگری را به‌عنوان پیشران می‌گویند درحالی‌که در کل دنیا سهم گردشگری در اقتصاد حدود ۳/۴درصد است؛ سهم خدمات بین ۵/۶ تا ۱/۱۴ درصد است. چگونه ما از پیشران بودن این حوزه در موقع اقتصاد متوازن و متعادل می‌گوییم. سهم سوخت و محصولات معدنی ۷/۲۰‌درصد و سهم کشاورزی ۳/۹‌درصد است. سهم ایران از کل تجارت جهانی ۲۳/۰‌درصد است.
او به سهم ارزش کل تجارت کشورهای مختلف ایران امریکا چین و روسیه اشاره کرد؛ آمریکا ۲/۱۷۴درصد، چین ۰/۱۱‌درصد، روسیه ۳۹/۱‌درصد و ایران ۲۳/۰درصد است. درآمد مالیاتی دلار به قیمت جاری در کشورهای آمریکا و چین، با روسیه و ایران قابل‌مقایسه نیست. ۱۹۷۰ ارزش‌افزوده ساخت صنعتی در کشورهای جهان با قیمت جاری عبارت است از: ۱۹۷۰ آمریکا ۵/۲۸‌درصد از کل ارزش ساخت صنعتی، شوروی ۷/۱۸‌درصد است. در سال۲۰۲۰ سهم ارزش‌افزوده بخش ساخت صنعتی در کشورهای آمریکا، ژاپن، آلمان، انگلیس و فرانسه ۷۹/۲۹ و کشور چین ۲۲/۳۱‌درصد است. درآمد مالیاتی روسیه ۲۱۴‌میلیارد دلار، ایران ۷۸‌میلیارد چین ۱۴۱۹ و امریکا ۳۱۳۵ میلیارد دلار است.

چرا نقدینگی به تورم منجر می‌شود؟
اما چرا نقدینگی در ایران به تورم منجر می‌شود؟ آیا اثر نقدینگی در تورم یک امر جهان‌شمول است؟ یا به کیفیت اقتصاد و توسعه‌نیافتگی آن بستگی دارد؟ بحرینیان به این پرسش‌ها پاسخ داد: در برنامه‌ریزی رشد، توجه به دو یا سه صنعتی معطوف است که رشد سریع آنها می‌رود که موجبات جنبش دیگر بخش‌ها را فراهم آورد. رشد یک اقتصاد در تمامی بخش‌های آن یکسان نیست. میانگین رشد ممکن است در حدود ۵درصد باشد ولی انگیزه جنبش از جانب چندبخشی است که نرخ رشد آنها ۱۰‌درصد، یا بیشتر است. برای این امر، می‌توان ذکر کرد: امکانات موجود برای توسعه یکسان نیستند. منابع تازه، رواج تکنولوژی‌های جدید، پیدایش راه‌ها یا تسهیلات جدید بازرگانی، دگرگونی موانع نهادی رشد و فرصت‌های دیگری از این قبیل، بر پاره‌ای از صنایع بیشتر تاثیر می‌گذارند بنابراین موجب پیدایش ضرایب متفاوت رشد می‌شوند.

مشتری خوب یا شریک خوب؟
این پژوهشگر حوزه صنعت بعد از بررسی ضعف تاریخی ایران و مشکلاتی که سیاست‌گذارها برای توسعه صنعتی کشور پیش آورده‌اند، در ادامه به گفته فریدون وردی‌نژاد، سفیر سابق ایران در چین اشاره کرد: چینی‌ها سعی کردند ایران را به یک مشتری خوب تبدیل کنند و نه یک شریک اقتصادی خوب. کشوری که چین را وارد پروژه نیروگاه‌سازی در دنیا کرده بی‌شک ایران بود. ایران این ریسک را پذیرفته که چین در ایران نیروگاه بسازد. پس‌ از آنکه چینی‌ها در یک محیط خارجی مثل ایران تمرین کردند، توانستند در دنیا نیروگاه بسازند. ایران اولین کشوری بود که متروسازی چین را از مرزهای این کشور خارج کرد و اولین کشوری بود که پذیرفت چین در ایران مترو بسازد. همچنین ایران اولین کشوری بود که پذیرفت چین تانکرهای بزرگ نفت‌کش ۰۰۰/۳۰۰ تنی بسازد و ۴‌تانکر به چین سفارش داد و پس‌ازآن بود که کارخانه‌های کشتی‌سازی چین تا ۱۰‌سال آینده رزرو شده‌اند.

جاگذاری نامناسب صنایع علیه توسعه
در ادامه این نشست بحرینیان به جاگذاری صنایع اشاره کرد. به ‌گفته سر آرتور لوئیس، اقتصاددان بازار آزاد، اولویت توسعه اقتصادی یک الی سه حوزه باید باشد وگرنه تعیین ۲۰ اولویت برای توسعه یعنی اولویت را بلد نیستیم؛ ما در حال حاضر ۲۶‌اولویت برای اقتصاد خود انتخاب کرده‌ایم. مثلا ۴۳‌واحد پروانه بهره‌بردار تلویزیون داریم. ۱۲۸‌پروانه تولید در موبایل داریم. ۹۳‌درصد کارهای ما در دسته پایین است. وضعیت صنعتی‌شدن در ایران نارس است.
به گفته بحرینیان اقتصاد زبان قدرت است و همه ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، پس بهتر است درباره آن بدانیم. جاگذاری غیرعقلایی همین صنایع دارای فناوری متوسط و پایین به اقتصاد آسیب ‌زده است.

نسبت توسعه صنعتی با دموکراسی
بحرینیان تاکید کرد: کشورهایی که دموکراسی ظاهری پیدا کرده‌اند، اینها صنعتی نشده‌اند بلکه گرفتار فساد شده‌اند. توسعه باید از دل کشور دربیاید. به گفته داروین تغییرات بسیار کوچک در طولانی‌مدت، اثرات فوق‌العاده بزرگی به وجود می‌آورند. آلبرت اینشتین هم می‌گوید: به هنگام رویارویی با مشکلات اساسی، نمی‌توانیم از همان سطح تفکری که آن مشکلات را به وجود آوردیم، آنها را برطرف کنیم.
او به گفته مسعود نیلی اشاره کرد که گفته: توسعه حاصل تعامل نسبتا پیچیده عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی است که تنها با چیدمان ما از مجموعه این عوامل تبدیل به توسعه صنعتی می‌شود. استراتژی توسعه صنعتی به دنبال تنظیم این چیدمان است.

ما از چین تکنولوژی یاد گرفتیم
در بخش بعدی این نشست مجیدرضا حریری، رییس اتاق ایران و چین گفت: در رفتارشناسی اقتصاد، به موضوع جنگ و انقلاب باید اشاره شود. از طرفی مدل رشد آسیای شرقی از همدیگر متفاوت است. چینی‌ها در هر حوزه‌ای آمدند ما را صاحب تکنولوژی کردند. ما از چین تکنولوژی یاد گرفتیم. ما نه دیکتاتوری بلدیم نه دموکراسی. این مدل یعنی ما فاقد یک فیلسوف ایرانی در تراز بین‌المللی هستیم. ما یا می‌خواهیم سرتاپا غربی شویم یا چینی.
بحرینیان نیز در واکنش به این اظهارات گفت: من معتقدم ما قادریم عقب‌ماندگی خود را جبران کنیم. با توجه به ذخیره دانایی کشور چنین کاری ممکن است؛ ما باید از ذخیره نخبگانی و دانایی خود استفاده کنیم. خدمات پیشران توسعه نیست، ولی در توسعه اثرگذار است. ما ۴۰۰‌سال از دنیا عقب افتادیم و اگر صورت‌مساله را قبول کنیم آن‌وقت می‌توانیم برای برون‌رفت از این وضعیت اقدام کنیم.
بعدازآن ابراهیم بای‌سلامی، استاد سابق دانشگاه تهران هم گفت: باید مشخص شود که خدمات چیست و به چه چیزی خدمات می‌گوییم و کالا چیست؟ بدون فناوری توسعه ممکن نیست و بدون توسعه فناوری موردتوجه نیست. خدمات در ایران اگرچه سهم بالایی در اقتصاد دارد ولی با بررسی کیفیت خدمات می‌بینیم که همه اینها جعلی است.
در این نشست بحرینیان تاکید کرد: نوع خدمات مهم است. خدماتی که مولود تولید داخل باشد، بسیار بااهمیت است. خدماتی که مولود تولید خارج است، خیلی نمی‌تواند باعث افتخار باشد.
او ادامه داد: ایران تنها کشور جهان بعد از هند است که تعداد اشتغال کشاورزی در سال‌۱۳۳۵ کمتر از ۱۳۹۵ است. ما منابع محیط‌زیست را تخریب می‌کنیم. ۱۱‌میلیارد دلار واردات محصولات کشاورزی داریم و سطح زیرکشت ما از ترکیه بیشتر است. ممکن نیست سهم خدمات ۵۰‌درصد و سهم صنعت در اقتصاد ۱۵‌درصد باشد؛ این عدم تعادل توسعه به همراه ندارد.

  • منبع خبر : پایگاه خبری توس اکو